×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زندگی یعنی خوبی همراه بدی

× ......................
×

آدرس وبلاگ من

eshghuolane.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/shahab1368

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

خاطرات دانشگاه

تو دانشگاه بودیم که سر کلاس یه خانومی خیلی ورجه وورجه میکرد

استاد بهش گفت خانوم چه خبرتونه؟ دختره گفت استاد به خدا تقصیر ما نیست، آقای فلانی داره مارو بالا پایین میکنه!

 

 

 

از خاطرات دانشگاه 
زنگ زدم بابام هنوز سلام نکرده میگه ببین اگه پول مول میخوای بگم انتن نمیده ، 
میگم بابا من خونه زنگ زدم برداشتی ،میگه موبایل خودتو میگم،گفتم موبایل نی خطه ثابته ، 
برگشته می گه خو غلط کردی قطع کن موبایلمو بگیر 
این باباهه که ما داریم!!! 
یه بار بابامو بردم دانشگاه، گفتم همینجا تو حیاط بچرخ تا من بیام. بعد که برگشتم دیدم نشسته زیر آلاچیق با ۷-۸ تا دختر، براشون چایی گرفته داره از خاطرات جوونیش تعریف میکنه. وقتی‌ نشستیم تو ماشین چند تا کاغذ داده به من میگه بیا برات شماره تلفن گرفتم، فقط این ۲ تا که جلوش علامت گذاشتم شوهر دارن. 
برو بچ دانشگاه دخترو پسر رفته بودیم اهدای خون. دیدیم هی دارن ملت میرن تو اتاق زود در میان. همه تو کف بودن که اخه اگه با پمپ اگه خون میگرفتن بیشتر طول میکشید. تا نوبیت رسید به دوستم. مرده اول بهش گفت تو هم تو 6 ماه اخیر رابطه جنـــسی باغریبه داشتی. اونم با کمال رو گفت. غریبه نیست تک پر خودمه. 2 ماه پیش بود.چطور؟ مرده گفت بفرمایید بیرون. ایدز بعد 6ماه مشخص میشه. اقا رفیقم حالش گرفته اومد بیرون تو جمع بلند داد زد :هرکی تو 6 ماه اخیر رابطه جنــسی با غریبه داشته ازش خون نمیگیرن. اقا یهو دختر و پسر زنو مرد هر کی گوشیشو ورمیداشت.الو الو اینجا انتن نمیده. ده فرار.تقریبا همه رفتن. هرکی به یه بهونه ای . من و رفیقم بیرون در بودیم. قیافه هارو نگاه میکردیم نمیدونستیم بخندیم یا گریه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از خاطرات دانشگاه 

زنگ زدم بابام هنوز سلام نکرده میگه ببین اگه پول مول میخوای بگم انتن نمیده ، 

میگم بابا من خونه زنگ زدم برداشتی ،میگه موبایل خودتو میگم،گفتم موبایل نی خطه ثابته ، 

برگشته می گه خو غلط کردی قطع کن موبایلمو بگیر 

این باباهه که ما داریم!!! 

 

 

سوتی دانشجویی

 

یه بار بابامو بردم دانشگاه، گفتم همینجا تو حیاط بچرخ تا من بیام. بعد که برگشتم دیدم نشسته زیر آلاچیق با ۷-۸ تا دختر، براشون چایی گرفته داره از خاطرات جوونیش تعریف میکنه. وقتی‌ نشستیم تو ماشین چند تا کاغذ داده به من میگه بیا برات شماره تلفن گرفتم، فقط این ۲ تا که جلوش علامت گذاشتم شوهر دارن. 

 

 

 

 

 

سوتی دانشجویی

برو بچ دانشگاه دخترو پسر رفته بودیم اهدای خون. دیدیم هی دارن ملت میرن تو اتاق زود در میان. همه تو کف بودن که اخه اگه با پمپ اگه خون میگرفتن بیشتر طول میکشید. تا نوبیت رسید به دوستم. مرده اول بهش گفت تو هم تو 6 ماه اخیر رابطه جنـــسی باغریبه داشتی. اونم با کمال رو گفت. غریبه نیست تک پر خودمه. 2 ماه پیش بود.چطور؟ مرده گفت بفرمایید بیرون. ایدز بعد 6ماه مشخص میشه. اقا رفیقم حالش گرفته اومد بیرون تو جمع بلند داد زد :هرکی تو 6 ماه اخیر رابطه جنــسی با غریبه داشته ازش خون نمیگیرن. اقا یهو دختر و پسر زنو مرد هر کی گوشیشو ورمیداشت.الو الو اینجا انتن نمیده. ده فرار.تقریبا همه رفتن. هرکی به یه بهونه ای . من و رفیقم بیرون در بودیم. قیافه هارو نگاه میکردیم نمیدونستیم بخندیم یا گریه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



دوشنبه 1 مرداد 1391 - 1:00:57 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


به بهانه عید


داستان مادری که نوزادش را در برف رها کرد


داستان زيباي ميوه شب يلدا


داستان وقتی دوست دخترم را به خانه بردم


نامه پيرزن به خدا !


فقط با یه لبخند ساده


دل نوشته


نهایت عشق


سخنان ارد بزرگ فصل اول


دومین نظریه ارد بزرگ در دانشگاه گرگان


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

117137 بازدید

9 بازدید امروز

6 بازدید دیروز

166 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements