مرد نصفه شب در حالی که درحالت غیر طبیعی (به خاطر مصرف ...) بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره
زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه?
صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار
داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده?
مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره ?
که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته?
زن: عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست?
من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم?
زود بر می گردم پیشت عشق من
دوست دارم خیلی زیاد?
مرد که خیلی تعجب کرده بود
میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟
پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که حالت طبیعی نداشتی بهش گفتی?
هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن?
من ازدواج کردم?
سلام بر دوست گرامی داستان خیلی زیبایی بود
به چشمهایت بگو نگاهم نکنند
سرشان به کار خودشان باشد...
نه فکر کنی خجالت میکشم،نه
حواسم نیست عاشقت میشوم
دروود برشهاب
سپاس از اینکه به وبلاگم آمدی و نظر گذاشتی
وبلاگ شما بسیار زیباست ، فرصت ندارم همه رو الان بخونم آخرین پست را خوندم ،باید بگم به افسانه شبیه بود،عشق اینچنینی حاصل یک عمر خون دل خوردن و تفاهمه ژ
پاینده باشی
داستان مادری که نوزادش را در برف رها کرد
داستان وقتی دوست دخترم را به خانه بردم
دومین نظریه ارد بزرگ در دانشگاه گرگان
117140 بازدید
12 بازدید امروز
6 بازدید دیروز
169 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian