×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زندگی یعنی خوبی همراه بدی

× ......................
×

آدرس وبلاگ من

eshghuolane.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/shahab1368

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

نامه ای به یک فاحشه

سلام فاحشه...!

تعجب کردی؟! میدانم در کسوت مردان آبرومند، اندیشیدن به تو رسم ، و گفتن از تو ننگ است. اما می خواهم برایت

بنویسم.

شنیده ام تن می فروشی برای لقمه نان! چه گناه کبیره ای ...! می دانم که می دانی همه تو را پلید می دانند ، من هم

مانند همه ام . راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا در سرزمین من و تو ، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان دربیارد رگ

غیرت اربابان بیرون میزند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این ایثار

است؟!! مگر هر دو از یک تن نیست؟! مگر هر دو جسم فروشی نیست؟! تن در برابر نان ننگ است. بفروش ..! تنت را

حراج کن ... من در دیارم کسانی دیدم که دین خدا راچوب می زنند به قیمت دیانتشان.. شرفت را شکر که اگر می فروشی

از تن می فروشی نه از دین.

شنیده ام روزه می گیری، غسل می کنی ، نماز می خوانی ، چهار شنبه ها نذر حرم امامزاده قاسم داری، رمضان بعد از

افطار کار می کنی و محرم تعطیلی ! من از آن می ترسم که روزی با ظاهر عالمانه، جمعه بازار دین خدا را براه کنم! زهد را

بساط کنم، غسل هم نکنم ، چهارشنبه هم حرم امامزاده قاسم نروم، پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم و محرم

هم تعطیل نکنم...

فاحشه ! در این وانفسای انسانی دعایم کن

 






 

سه شنبه 30 بهمن 1391 - 9:24:07 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://2darajahzireshab.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 1 اسفند 1391   1:07:30 PM

Likes 1

با دورد نمیدونم چی بگم خوب این دردا همیشه بوده موفق باشی

ali

aliakvariume

http://akvariume.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 30 بهمن 1391   1:04:02 PM

Likes 1

شبی مست رفتم اندر ویرانه ای
ناگهان چشمم بیافتاد اندر خانه ای

نرم نرمک پیش رفتم

در کنار پنجره تا که دیدم صحنه ی دیوانه ای

پیرمردی کور و فلج در گوشه ای

مادری مات و پریشان همچنان پروانه ای

پسرک از سوز سرما می زند دندان به هم

دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای

پس از آن سوگند خوردم مست نروم بر در خانه ای

تاکه بینم دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای...
 

آخرین مطالب


به بهانه عید


داستان مادری که نوزادش را در برف رها کرد


داستان زيباي ميوه شب يلدا


داستان وقتی دوست دخترم را به خانه بردم


نامه پيرزن به خدا !


فقط با یه لبخند ساده


دل نوشته


نهایت عشق


سخنان ارد بزرگ فصل اول


دومین نظریه ارد بزرگ در دانشگاه گرگان


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

117187 بازدید

35 بازدید امروز

24 بازدید دیروز

201 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements